احسان حدادی، پورشه و نایک اسپانسرم بودند

ساخت وبلاگ

در کشورما رسم نیست که خیلی به رشته های غیرفوتبالی اهمیت بدهند. مدال تو خیلی با ارزش بود و باید هم خیلی بهش توجه می کردند اما خودت واقعا انتظار داشتی که این همه تحویلت بگیرند؟

- کسی هنوز تحویل نگرفته!

چرا؟

- به نظر من اصلا تحویل نگرفته اند.

به هر حال این همه باهات عکس یادگاری گرفته اند.


- کلا ورزشکارهایی که بزرگترند، خیلی تو چشم تر هستند. این را یک سال پیش علیرضا حیدری به من گفت، می گفت من برنز داشتم اما بیشتر از ورزشکاری که طلا داشت در چشم بودم. در همه دنیا اینطور است. ورزشکارهای درشت تر بیشتر در چشم هستند!

فکر می کنی بحث روانی است؟

- نه، خب بالاخره تو چشم تر هستند. اگر یک آدم یک متر و پنجاه سانتی در خیابان راه برود، خیلی کمتر از یک آدم دو متری تو چشم است.

تو چندی؟


- 198.

برگردیم سر صحبت قبلی، بایت برایت چه کار می کردند که نکردند؟


- تحویل گرفتن این است که وقتی می آیی، باید خیلی هوایت را داشته باشند. تنها کسی که هوای مرا داشت، رویانیان بود.

فکر می کنم او هم به خاطر اینکه خودش را مطرح کند، این کار را کرده.


- خیلی های دیگر هم می توانستند این کار را بکنند اما نکردند. اصلا صحبت مطرح کردن نیست. او می توانست برود x و y را تحویل بگیرد که طلا گرفته بودند اما چون می خواست به دوومیدانی کمک کند به من اهمیت داد.

به نظرت به دوومیدانی کمک کرد؟


- به شخص من کمک کرد. به من کمک کند، انگار به دوومیدانی کمک کرده.

اینکه می گویی کمک به تو کمک به دوومیدانی است را قبول ندارم.


- رویانیان یک تیم یک نفره برای لیگ داده. شما باید ببینی این لیگ چقدر برد داشته؟ بعد از این مسابقات همه دنبال این بودند که ببینند احسان حدادی چه کرده. این خیلی مهم است. من دو سال بود تیم نداشتم و در هیچ باشگاهی حضور نداشتم. دو سال قبل هم ذوب آهن بودم که هنوز هم پولم را نداده اند و حتما از آنها شکایت می کنم. ما در یک مملکت اسلامی زندگی می کنیم و این کار حرام خوری است. نمی شود که پول یک ورزشکار را ندهی. البته غیر از من خیلی های دیگر هم بودند که پول هیچ کدام را نداده اند. حالا بماند. من فکر می کنم رویانیان خواسته کمک کند. به من گفته که در پرسپولیس بمانم تا سال آینده 13-12 نفر را هم جذب کند.

از تعداد تماشاگرانی که برای مسابقه ات آمده بودند، راضی هستی؟

- خیلی زیاد نبودند چون ما تبلیغات بلدنیستیم. من بلدم تبلیغات کنم اما متاسفانه کسانی که در ورزش هستند افکارشان کوچک است. هنوز نمی توانند کاری کنند که ورزشگاه پر شود. با یک کار خیلی کوچک شما می توانید ورزشگاه را پر کنید.

چرا با مسئولان فدراسیون صحبت نمی کنی؟


- خیلی صحبت کرده ام اما متاسفانه افکار برای 60 سال پیش است و هنوز نمی دانند چه کاری باید انجام دهند.

چه کاری باید انجام دهند؟


- اصلا کار سختی نیست. فقط کافی است خبر مسابقات را در چند شبکه تلویزیونی اعلام کنند. خیلی ها دوست داشتند بیایند مسابقه من را ببیند اما خبر نداشتند. مثلا خانم ها آمده بودند اما اجازه ندادند به ورزشگاه بیایند. جذب تماشاگر تبلیغات خیلی ساده ای می خواهد. مثلا جایزه بگذارند، داخل استادیم را جوری طراحی کنند که تماشاچی وقتی می آید، لذت ببرد. المپیک را نگاه کنید که چقدر قشنگ داخل ورزشگاه را درست و کلی امکانات هم فراهم می کنند. الان در لیگ ما که در ورزشگاه آفتاب برگزار شد اگر یک نفر گرسنه می شد چیزی برای خوردن پیدا نمی کرد. حتی آب هم نبود و باید برای خوردن آب می رفتی وسط زمین. من اینها را از قبل گفته بودم، وظیفه من نبود اما من به افشین داوری (رئیس فدراسیون) گفتم و او هم هر کاری از دستش برمی آمد انجام داد اما افرادی در دوومیدانی هستند که دوست ندارند پول به دوومیدانی بیاید، دوست ندارند دوومیدانی پیشرفت کند و این مدالی را هم که من گرفتم خیلی ها دوست نداشتند.

چه کسانی؟

- نمی دانم، خیلی ها هستند که دوست نداشتند اما من این مدال را گرفتم و الان خیالم راحت است.

ورزشگاه ها هم مشکلات زیادی دارند، شاید به خاطر همین است که تماشاگر نمی آید.

- مشکل که خیلی دارند. به هر حال این بحث ها پیش پا افتاده است. اول باید ببینی چرا مردم نمی آیند استادیوم مسابقات را ببینند. چرا در دوومیدانی مثل بقیه رشته ها ورزشکاران امنیت مالی ندارند؟ اینکه یک ورزشکار سه میلیون و پنج میلیون قرارداد می نویسد، معنی ندارد. من سال پیش گفتم 100 میلیون می گیرم، دو مرحله شرکت می کنم. گفتند 90 میلیون، گفتم یک قران کمتر قبول نمی کنم، دیدید هم که قبول نکردم.

تو وضع مالی خوبی داری اما بقیه نه.

- وضع مالی من هم خوب نیست. من در لیگ شرکت نمی کنم و درآمد ندارم اما آدم باید ارزش خودش را بداند. من آن زمانی هم که پول نداشتم قرارداد کم نمی بستم، زمانی که دستم را جراحی کردم 40 میلیون تومان خرج کردم. خودم پولی نداشتم.

پدر پولدار که داری.


- پدرم برای خودش دارد.

بالاخره کمکت که می کند.


- بله کمک می کند اما من به پدرم کاری ندارم. فکر می کنم آدم همیشه باید شأن و شخصیت خودش را حفظ کندن و اگر این کار را انجام بدهی،بالا می روی اما متاسفانه خیلی ها اینطور نیستند.

یکی از بحث های مهم این روزها حقوق ورزشکاران غیرفوتبالی و فوتبالیست هاست. قبل از المپیک همه معترض بودند که چرا فوتبالی ها این همه پول می گیرند و حق شان نیست.

- من همیشه از مشکلات مالی گفته ام و بعضی مواقع شکایت هم کرده ام، البته کلا که آدم ناراضی هستم اما می گویم فوتبالیست ها باید پول بگیرند، علتش هم این است که همه جای دنیا برای تماشای یک بازی فوتبال، کلی آدم به استادیوم می رود. کدام رشته دیگر اینطور است؟ به جز دوومیدانی کدام رشته دیگر ورزشگاهش پر می شود؟ کجا می توانند بلیت فروشی خوب کنند؟ فوتبال درآمد دارد. در ایران خیلی ها می گویند که فوتبال را دوست نداریم، می بازد اما فردا روزنامه تیتر می زند که فلانی مریض شد و سرم زد، همه می روند روزنامه را می خرند؛ برای مردم جذابیت دارد. به خاطر همین هم باید فوتبالیست ها خوب پول بگیرند.

الان با این پولی که پرسپولیس به تو داده قبول داری که شاید یکی از گرانترین ورزشکاران رشته خودت در دنیا باشی؟

- مبلغش چقدر است؟ می دانی؟

نه، شما که نگفتی ولی مطمئنا خیلی بیشتر از 90 میلیونی است که قرار بوده دو سال پیش بهت بدهند.


- من یک مرحله شرکت کردم و قیمت آن را هم گفته اند که نگویم.

البته می گویند رویانیان آنقدر بدهکار است که پولت را نمی دهد.


- حقیقتش من قراردادم را بسته ام و اصلا هم نمی خواهم درباره این موضوع صحبت کنم. همین که جلو آمده اند و قرارداد بسته اند و چنین جسارتی داشته اند، خودش خوب است. خیلی سرمایه دارها و شرکت ها داریم که می توانند کمک کنند ولی نمی کنند به خاطر اینکه فقط به فکر خودشان هستند.

اما خیلی از ورزشکاران در مشکلات مالی از فدراسیون انتقاد می کنند؟


- من هیچ وقت از فدراسیون برای اینکه به من پول نمی دهد، انتقاد نکرده ام چون همیشه حقوقم را گرفته ام. البته حقوق من نسبت به ورزشکارهای دیگر خیلی پایین است. الان حقوق من دو میلیون تومان است و ورزشکاری که بعد از من است یک میلیون و هفتصد هزار تومان می گیرد. مدیریت قبلی خیلی اوضاع را بی نظم کرده بود. مثلا ورزشکاری که قهرمانی آسیا هم نداشت یک میلیون و هفتصد هزار تومان می گرفت باید ساماندهی شود و حقوق ورزشکاری که مدال المپیک گرفته مشخص باشد. این یک انگیزه می شود. متاسفانه ورزشکارهای ما چون انگیزه نداشتند ورودیه بیشتری نیاوردند. با خودشان می گفتند من دارم یک میلیون و هفتصد هزار تومان می گیرم، احسان حدادی دو میلیون می گیرد؛ خب او مدال جهانی دارد اما من مدال آسیایی هم ندارم پس دلیلی ندارد که تمرین کنم. یک تمرین سرسری می کرد، حقوقش هم سر هر ماه در حسابش بود.

الان برای گرفتن اسپانسر مشکل که نداری؟


- الان که تا خرداد ماه با پرسپولیس قرارداد داریم و اسپانسرم هم آنها هستند تا بعد از آن ببینیم چه می شود. البته من اسپانسر داشتم، نایک و پورشه اسپانسرم بودند. پورشه قرار بود هر سال خودرو بدهد. در دوومیدانی رسم است که به قهرمان ها ماشین می دهند و سر سال با مدل جدیدتر عوض می کنند. همه رقبای من الان پورشه دارند. البته آنها برای پروازهایشان هم اسپانسر دارند، زمان های استراحتشان اسپانسر دارند اما متاسفانه در ایران اینطور نیست.

پورشه که مشکلی ندارد اما نایکی چون آمریکاییست نمی توانست اسپانسر تو باشد.


- من قرار بود ماشین پورشم را به ایران بیاورم که گفتند باید صددرصد گمرکی بدهی که باید دویست میلیون گمرکی می دادم. با این پول همینجا یکی می خرم.

در کل قبول داری که ورزشکاران غیر فوتبالی ایران خیلی از وضعیت مالی شان گلایه می کنند؟


- من هیچ وقت گلایه نکرده ام که پولم را نداده اند. من گلایه کرده ام که مثلا چرا رئیس فدراسیون جرات می کند بگوید برای تو بلیت بیزنس نمی گیریم اما خودش با بیزینس پرواز کند. یا مثلا بگوید نمی گذارم بروی اردو. کسی نمی تواند به ورزشکاری که برای کشورش تمرین می کند چنین حرفی بزند. در مقایسه با ورزشکارهای ایران من تنها ورزشکاری هستم که تا امروز یک متر زمین نگرفته ام.

چرا باید زمین بگیری؟ یعنی به آن ورزشکار آلمانی که قهرمان المپیک شد در آلمان زمین می دهند؟

- زمین نمی دهند اما به آنها امکانات می دهند. آنها اسپانسر دارند و اسپانسرها به آنها همه چیز می دهند و نیازی ندارند که بروند یک متر زمین بگیرند اما من تا حالا درایران اسپانسر داشته ام؟ یک اسپانسر داشتم که کنفرانس خبری مرا برگزار کرد که فقط توانستم یک شاخه گل به خبرنگارها بدهم اما اسپانسرهای آنها رقم های میلیاردی پرداخت می کنند و نیازی ندارند که دنبال زمین بروند. چرا باید در یک شهر دیگر استاندار با شهردار به یک ورزشکار دیگر خانه و زمین بدهد؟ این برای ورزشکار تشویق است. مطمئن باشید اگر این تشویق ها نباشد من در المپیک بعدی شرکت نمی کنم. یعنی می روم جایی که ارزش مدال من را بدانند. می روم جای دیگر زندگی می کنم اما اگر خواستند برای ایران مسابقه می دهم. زشت است مثلا شهردار تهران، شهری که من در آن زندگی می کنم، یعنی نمی تواند یک زنگ به بزند تبریک بگوید؟ چرا نباید اینطور باشد؟ رئیس جمهور به من تبریک گفته اما استاندار شهرم نخواسته من را ببیند. چرا باید اینطور باشد؟ حتما باید بروم پشت درش بنشینم که آقا تو رو خدا مرا ببین؟ این اصلا کار درستی نیست. شاید خیلی ها روند اما من از این کارها نمی کنم. من پشت در دفتر رئیس فدراسیون هم یک دقیقه نمی نشینم. شاید خیلی ها بدشان بیاید از این حرف هایی که من می زنم اما من آدم رکی هستم، مدالم را گرفته ام، خیالم راحت است و دینم را به مملکتم ادا کرده ام و خیلی بیشتر از آن چیزی که باید می کرده ام، کرده ام و الان هم حرفم را می زنم.

می گویی مدالت را گرفته ای و خیالت راحت است. این حرف تو خیلی ها را نگران کرده که شاید به همین نقره راضی شده ای و برای المپیک بعدی نباشی. خیلی ها می گویند الان درگیر جشن ها و مهمانی ها هستی. کی این جشن ها تمام می شود؟


- چرا نباید خوشحال باشم؟ خیلی خوشحالم و اصلا دوست دارم دو ماه تمرین نکنم، دوست دارم هیچ وقت تمرین نکنم. چهار سال زحمت کشیدم، دور از خانواده بودم. هیچ کس نمی داند من چقدر زحمت کشیدم، الان دوست دارم جوگیر باشم و استراحت کنم. می خواهم استراحت کنم و هر وقت دلم بخواهد شروع می کنم به تمرین کردن، هیچ کس هم نمی تواند برای من تصمیم بگیرد که چه زمانی تمرین کنم یا نکنم.

اما همه انتظار دارند المپیک بعدی طلا بگیری.


- دوست دارم همه از من انتقاد کنند و بگویند تمام شده و نمی تواند. انگیزه ام بعد از المپیک کم شده، اجازه بده با این حرف ها کمی انگیزه بگیرم.

حالا واقعا برنامه ات چیست؟


- این هفته می روم اسپانیا و آخرین مسابقه سال را می دهم. بعد یک ماه استراحت می کنم و می خواهم بروم مسافرت چون یکی دو سال است مسافرت نرفته ام.

کجا؟


- مشخص نیست. یکی از کشورهای اروپایی می روم. یکجا که گرم باشد تا بتوانم استراحت کنم. بعد از آن برمی گردم و باید ببینم شرایط چطور می شود.

این حمایتی که می خواهی چی هست؟

- حمایتی که در شأن من باشد. حمایتی که من نروم پشت در دفتر کسی بنشینم، بگویم آقا تو رو خدا برای من این کار را بکنید. من از کسی تا به حال خواهشی نکرده ام. هر کس باید خودش بداند مدال المپیک آن هم در دو و میدانی که ما تا به حال در آن مدال نداشته ایم چه ارزشی دارد. البته گفتم خیلی ها از این مدالی که من گرفتم خوشحال نشدند.

فکر می کنم منظورت از این خیلی ها حمید سجادی باشد؟


- سجادی لطف دارد و خودش دوومیدانی کار بوده. شاید زمانی صلاح ندید که من اردو بروم و من هم نرفتم. او در دهکده بازی ها به من تبریک گفت. از وزیر ورزش هم خیلی تشکر می کنم. خدا را شکر می کنم که توانستم مدال بگیرم، آنهم در زمانی که ایران فقط در سه رشته مدال گرفته بود.

عباسی روز مسابه تو در ورزشگاه نبود و ترجیح داده بود وزنه برداری را نگاه کند.

- بله.

ناراحت نشدی؟

- نه، این چیزها برای من مهم نیست. البته برای من جای سوال بود که چرا این همه از مدال وزنه برداری خوشحال شدند. همه که می دانستند بهداد (سلیمی) طلا می گیرد. من الان دارم در تهران زندگی می کنم و 10 سال هم هست که ورزش حرفه ای می کنم اما متاسفانه خانه ندارم. پدرم دارد که دارد، به من ربطی ندارد و من به عنوان یک ورزشکار توقع دارم که خیلی بیشتر به من بها داده شود و آن چیزهایی را که من نیاز دارم در اختیارم قرار بدهند. من از آن آدم هایی نیستم که بروم نامه بگیرم ببرم شهرداری که این زمین را به من بدهید تا کاربری آن را عوض کنم، ورزشی شود. نه حال و حوصله این کارها را ندارم، نه وقت این کارها را. به خاطر اینکه دوومیدانی رشته ایت است که باید 8 ساعت تمرین کنی؛ 9 ماه باید تمرین کنی و دو سه ماه مسابقه بدهی، ولی شاید خیلی رشته ها اینطور نیستند. همه رشته ها الان مسابقه هایشان تمام شده اما من بعد از المپیک 8 مسابقه دیگر داشتم که فقط یکی از آنها را رفتم. دوست دارم از من حمایت کنند همانطور که از بقیه ورزشکاران حمایت کردند.

درباره اسپانسر صحبت کردی. فکر می کنی چرا در ایران کسی اسپانسر نمی شود؟


- متاسفانه همه شرکت ها به فکر خودشان هستند و می گویند ما خیلی معروف هستیم و نیاز به تبلیغ نداریم.

کسی را داری که دنبال اسپانسر گرفتن باشد؟


- مدیر برنامه هایم روساست.

او که کارهای مسابقه را انجام می دهد.


- اسپانسر را هم او پیدا می کند اما متاسفانه به خاطر مشکلاتی که هست نمی تواند کاری کند. من اینجا یک چیزی را حتما باید بگویم. من خیلی ناراحت می شوم که بعضی ها قول می دهند اما متاسفانه عمل نمی کنند. مثلا سال گذشته ما رفتیم کیش و گفتند اگر مدال جهانی بگیری، اینجا به تو زمین می دهیم. اصلا خداوکیلی توقعی نداشتم که این حرف را بزند. بعد از اینکه از مسابقات جهانی با مدال برگشتم دوباره برای اردو رفتیم کیش و من اصلا یادم نبود که این قول را به من داده اند اما یکی از دوستانم یادآوری کرد و خودش پیگیر شد اما به جایی نرسید.

تو قبل از المپیک از کسی هم راهنمایی می خواستی؟


- من با آنهایی که تجربه المپیک دارند، خیلی صحبت می کردم. با علیرضا حیدری، با محسن توکلی، حیدری بارها می گفت تو اگر مدال می خواهی نباید به حرف کسی توجهی کنی. حتی اگر شده از جیب خودت خرج کن، خوب غذا بخور، خوب تمرین کن.

برای ستاره شدنباید خرج کنیم

غیر از فوتبال اگر ورزش ایران سه چهار ستاره داشته باشد، یکی اش تو هستی.


- نه، این را قبول ندارم.

برای ستاره شدن لازم نیست که طلا گرفته باشی. تو ومعروفی.


- شاید این درست نباشد که می گویم اما برای اینکه ستاره بشوی و مردم دوستت داشته باشند باید خرج کنی. خرج کردن هم این نیست که به این و آن پول بدهی. باید ارزش خودت را بالا ببری. من الان هشت سال است که سایت دارم. من دوست دارم کارهایی کنم که هیچ کس نکرده. فکر می کنم موفق هم بوده ام. اولین ورزشکاری بودم که در ایران کنفرانس خبری گذاشتم. البته بعدا هم گفتند پشت پرده احسان، کفاشیان این کار را کرده. ما چند سال است که دوست هستیم و اصلا چنین چیزی نبود.

مازیار ناظمی انتقاد کرده بود که چرا حدادی می گوید حاشیه را دوست دارد. در این مدت از تو انتقاد شده که چرا این همه خبرسازی؟


- می دانید، من دوست دارم که اینطوری باشم. هر کاری که دوست دارم انجام می دهم.

خب فکر می کنند اگر احسان درگیر این حاشیه ها باشد، به ضررش می شود.


- خوشبختانه که تا حالا چیزی به ضررم نشده است. اگر کسی کارش را درست انجام ندهد، انتقاد می کند. خودم هم دوست دارم انتقاد بشنوم. اگر یکی بگوید احسان خیلی بد است، فقط می گویم دلیلش را بگو. من حتی می خواهم که وقتی من حرف می زنم، دقت کنند، اگر مشکلی دارم بهم بگویند. خیلی ها از مصاحبه من با فردوسی پور خوشحال شده بودند چون خیلی از حرف هایی را که من می زنم، خیلی از ورزشکاران نمی زنند.

دقیقا همین است. تو خیلی راحت حرف می زنی و رک.


- من حرف دلم را می زنم و مردم هم دوست دارند که حرف راست را بشنوند. دلیل ندارد که حرف راست را قایم کنم. در المپیک روزی که من رفتم دهکده از برخورد بعضی از مسئولان ناراحت شدم. یکی لم داده بود روی مبل، دستش را دراز کرد و گفت چطوری، اوضاعت خوب است؟ من از برخوردش ناراحت شدم. رفتم و دیگر هم برنگشتم.

چه دلیلی داشت که اینطوری برخورد کنند؟


- من آدمی هستم که انتقاد می کنم اما بعضی ها خوششان نمی آید. اما حرف من این است که اگر من یا بهداد سلیمی یا بقیه نباشیم، این آدم ها هم نمی توانند باشند. اینها به خودشان نباید اجازه بدهند که با من اینطوری حرف بزنند.

حدادی: تکنیک من بهترین تکنیک دنیاست


تکلیف مربی ات چه می شود؟ سنش بالاست.


- مربی که دیگر رفت و فکر نمی کنم دیگر بیاید.

به نظر می آید خودت هم نمی خواهی دیگر با او کار کنی؟


- دوست ندارم هر روز با هم باشیم و ترجیح می دهم دو ماه اینجا تمرین کنم و یک ماه بروم آن طرف مرا ببیند.

می خواهی یک مربی دیگر انتخاب کنی؟


- حقیقتش دوست ندارم با کس دیگری کار کنم چون با بهترین مربی دنیا کار کرده ام، کسی که همه چیز دیسک را می داند، دیگر نمی توانم مربی دیگری داشته باشم. الان خیلی ورزشکارها با زور پرتاب می کنند اما تکنیک من بهترین تکنیک دنیاست، این را من نمی گویم، کارشناسان می گویند، البته کارشناسان درست و حسابی.

اگر عمر این مربی تا برزیل کفاف نداد، چه؟!


- قرار نیست کفاف بدهد. در همین کیش هم تمرین می کردیم، می گفت خدا کند برسم.

چند سالش است؟


- 82 سال. روز مسابقه در المپیک هم به آقای داوری و دوستان گفتم دست هایش را بگیرند که تکان نخورد، چون احتمال افتادنش زیاد بود.

با این شرایط چطور می تواند سر تمرین بیاید؟


- او کار خاصی در تمرینات نمی کند، فقط نگاه می کند و ایرادها را می گوید.

ماساژورت را هم نگذاشتند وارد دهکده شود.


- او را که اصلا لندن هم نبردند. خیلی برای من جالب بود. او چهار سال با من کار کرده و بدنم را می شناسد، اما روز المپیک که می شود می گویند نشد که بیاید.

فدراسیون مدعی است که فدراسیون قبلی نام او را رد نکرده.


- من توقع داشتم که باشد و یک کم دلخور شدم که نیامد. خیلی زحمت کشیده بود و فقط ماساژورم نبود. خیلی با من حرف می زد و در تمرینات کمکم می کرد. دکتر من هم همین شرایط را داشت. از آلمان آمد لندن اما فقط یک روز در دهکده بود و بعد به خاطر برخورد بد آقایان ناراحت شد و رفت.

به نظر می رسد موفقیت های تو و در بورس بودنت، فدراسیون را تنبل کرده؟


- همه فکر می کنند فدراسیون همه را رها کرده و جسبیده به من و به همین خاطر ورزشکارها عقب می افتند چون فکر می کنند همه چیز برای من است.

خب واقعیت هم همین است.


- اگر بخواهی درست حساب کنی، باید سهم من از بودجه فدراسیون بیشتر باشد. البته نه اینکه مال من باشد، پول مربی و خرج های دیگر را می دهند. حقوق من با ورزشکارهای دیگر تفاوت چندانی ندارد، اما وقتی دیگران می نشینند دور هم و از این حرف ها می زنند که چرا به احسان بیشتر بها می دهند، عقب می افتند. همیشه گفته ام آدم اول باید خودش را نشان بدهد، بعد فدراسیون بیاید طرفش. الان من مدال المپیک گرفته ام و دیگر کسی نمی تواند به من بگوید نمی گذارم به اردو بروی. الان ورزشکارها به جای تمرین کردن تا دوازده، یک ظهر می خوابند بعد هم هی حرف می زنند. فکر می کنم آدم باید خودش بخواهد تا کاری کند، بعد انتظار داشته باشد تا برایش کاری کنند.

اما مثلا برادران صمیمی که رکوردهای هر دوی آنها بالای شصت متر بود، الان زیر شصت متر پرتاب می کنند. به نظر می رسد فدراسیون هم خیلی آنها را رها کرده.


- حقیقتش این است که رها نکرده. من همیشه سعی می کنم رکوردم را پایین بگویم که وقتی بالا رفت همه احساس خوبی داشته باشند. من در المپیک انگیزه نداشتمف اگر داشتم رکورد المپیک را صددرصد می شکستم. وقتی مدال جهانی گرفتم، کسی یک قران به من پاداش نداد و در حالی که اولین مدال جهانی دوومیدانی بود. هیچ کس به من هیچ چیز نداد و واقعا برای المپیک هم انگیزه نداشتم ولی به حرف های دوستان فکر کردم و با خودم گفتم باید همه این چیزها را فراموش کنم تا مدال بگیرم. به جرات می گویم که یکی از راحت ترین خواب هایم را شب قبل از فینال داشتم و از اینکه استرس نداشتم خیلی می ترسیدم. چند ساعت قبل از فینال به دکتر بهرامی نژاد گفتم از ترس اینکه استرس ندارم، دارم می میرم. در لیگ بیشتر از المپیک استرس داشتم اما دکتر گفت که این خیلی خوب است. برادران صمیمی در زمستان می گفتند 69 زدیم، 70 زدیم؛ آدم نباید هیچ وقت بگوید که بالا زده چون فشار زیادی به او می آید و همه توقع دارند. البته آنها امسال خوب پرتاب کردند. رکورد 64 متر داشتند. قرار نیست که همیشه رکورد بزنند و قرار نیست همه خوب باشند.

تو پرتاب های آنها را دیده ای. به نظرت مشکل شان چیست؟


- نمی خواهم درباره کسی صحبت کنم اما به نظر من مشکل تکنیکی دارند.

یک روزطلای المپیک را می گیرم


چهار سال دیگر فرصت داریم، دو مسابقه جهانی و المپیک بعدی. می خواهم بدانم برنامه ریزی کرده ای؟ چه کسی قرار است این برنامه را برایت انجام دهد؟


- حقیقتش در ایران نمی توانیم برنامه ریزی کنیم. ورزشکارهای دیگر برنامه های چند ماه آینده شان مشخص است اما ما برای سال گذشته برنامه دادیم که کاملا تغییر کرد. همه این مدیریت برنامه ها را من خودم انجام دادم و نقش همه چیز را داشتم. نقش ورزشکار، اسپانسر و همه چیز.

فکر می کنم حداقل برای برنامه ریزی خیلی از آدم ها هستند که می توانند به تو کمک کنند.


- در همین فدراسیون بعضی مواقع شده که پاسپورت را گم کرده اند و به همین خاطر من به کسی اطمینان ندارم و خودم کارهایم را انجام می دهم. البته خیلی سخت است و کارهای زیادی باید انجام بدهم. هیچ ورزشکاری در دنیا مثل من کارهایش را خودش انجام نمی دهد.

شما تکلیفت را با خودت مشخص کرده ای. خیلی از ورزشکاران شرایط شما را داشته اند ولی فقط احسان حدادی توانست به نقره المپیک برسد. برای شما چه اتفاقی افتاد که برای دیگران نیفتاد؟


- آدم وقتی کاری را می خواهد انجام دهد، باید پولی داشته باشد و خدا را شکر من پدرم را داشتم و او به من قرض می داد. بعد از المپیک پکن تحویلم نمی گرفتند چون هفدهم شده بودم. روزی که برگشتیم ایران تا رسیدیم خانه، پدرم گفت برویم شمال. باورم نمی شد آن نتیجه را گرفته ام. هر چند آسیب هم داشتم و می دانستم خراب می کنم. کسی دوست نداشت مرا ببیند و همه فقط انتقاد می کردند. با هزینه شخصی خودم برای جراحی دستم به آلمان رفتم. رئیس وقت فدراسیون گفت برو پولش را به حسابت می ریزم، اما از آلمان که زنگ زدم کسی جواب تلفن نداد. من برای این جراحی چهار سال پیش هفده هزار یورو پول دادم. بعد از جراحی هم یک ماه دستم را نمی توانستم حرکت بدهم. هیچ کس این چیزها را ندید. بعد که خواستم برای قهرمانی آسیا بروم، فدراسیون گفت نباید بروی چون آنجا تو را می گیرند و خرابتر می شوی اما چند روز قبل از آن مسابقات در اهواز 66 متر پرتاب کردم و در آسیا هم طلا گرفتم. من با این مسائل کنار آمدم تا به آن چیزی که می خواهم برسم، اما هنوز یک کم به آن چیزی که می خواهم برسم مانده و هنوز نرسیده ام.

طلای المپیک؟


- بله، مطمئنم یک روز طلای المپیک را می گیرم و امیدوارم که به هدفم برسم.

من دی جی ام


کارهای تجاری هم می کنی؟


- اصلا حال و حوصله و وقت این کارها را ندارم. بعد از المپیک یک هفته تمرین نکردم، 5 متر زیر رکورد خودم پرتاب کردم اما ورزشکاران رشته های دیگر 5 ماه استراحت می کنند، بعد شروع می کنند و قهرمان دنیا می شوند. همه می گویند به فکر آینده باش، اما من یک هدف دارم. من درسم را به خاطر اینکه مدال المپیک بگیرم نخواندم. می توانستم بروم دانشگاه، خیلی ها به من گفتند بدون کنکور برو دانشگاه، نمره به تو می دهیم اما گفتم نمی خواهم چون اول باید به هدفی که دارم برسم. درس را تا 50 سالگی هم می توانی بخوانی، اما ورزش عمرش خیلی کوتاه است.

تو اوقاتی که تمرین نمی کنی چه سرگرمی داری؟


- من عکاسی خیلی دوست دارم، موزیک خیلی دوست دارم، بعضی وقت ها کلیپ می سازم، کتاب هم می خوانم.

موزیک چی گوش می دهی؟


- من خودم دی جی هستم.

چه سبیکی دوست داری؟


- هاوس. خارجی و پرانرژی.

کنسرت هم می روی؟


- تا به حال نرفته ام. یک بار کنسرت علمشاهی و یک بار خواجه امیری رفتم. کنسرت زیاد دوست ندارم اما آهنگ های روسی زیاد گوش می دهم.

کتاب چه می خوانی؟


- راستش را بگویم؟ با مربی که صحبت می کنم، همیشه به من می گوید باید زن بگیری اما من به او می گویم اگر زن بگیرم، نمی توانم آنطور که می خواهم ورزش کنم. او به من توصیه می کند کتاب های مربوط به زن ها را بخوانم تا آنها را بهتر بشناسم. من شاید ده، بیست کتاب درباره اینها خواندم، اما مربی می گوید تو هیچ وقت زن ها را نمی فهمی. به نظرم برای ازدواج باید آدم روابطش و مغزش را آماده کند. بیشتر آدم ها چیزی راجع به کسی که می خواهند با او ازدواج کنند نمی دانند.

مادر و پدرت می گویند احسان خیلی آدم احساسی نیست. خیلی با آنها تماس نمی گیری.


- من اصلا آدم احساسی نیستم و دلم برای کسی تنگ نمی شود. تا به حال نشده دلم برای کسی تنگ شود و به خاطر همین مادرم می گوید هیچ وقت نباید زن بگیری. البته خیلی شده یاد پدر و مادرم بیفتم و بگویم ای کاش آنها هم الان پیش من بودند. فکر می کنم به خاطر همین که آدم احساسی نیستم، یک مقدار موفق هستم. اگر احساسی بودم، نمی توانستم اردوهای خارج از ایران را بروم.

سینما چی؟


- یک بار رفتم. در اهواز پروازمان کنسل شد و گفتند 4 ساعت تاخیر دارید، ما هم رفتیم فیلم دیدیم.

چه فیلمی؟


- یادم نیست.

در اردو چطور، فیلم نمی بینی؟

- چرا می دیدم اما الان نه. دو سال پیش در اردوها می شد که 100 تا فیلم می خریدم و با خودم می بردم.

چه فیلم هایی دوست داری؟ اکشن؟


- من طنز خیلی دوست دارم، آن هم ایرانی.

شب هایی که مسابقه داری برای تمرکز چه کاری انجام می دهی؟


- فقط موسیقی گوش می دهم.

یعنی شبیه سازی چیزی نمی کنی؟


- نه، من این چیزها را اصلا قبول ندارم. البته یک دوست در آلمان داشتم که به من می گفت تو می توانی و اعتماد به نفسم را بالا برده بود.

اعتماد به نفست از بچگی همینقدر بالا بود؟


- بدجور در حد لالیگا! از بچگی هر کاری خواسته ام کرده ام.

مثلا چی؟

- خیلی چیزها. مثلا من در کارگاه پدرم می گفتم دوست دارم اینجا 15 نفر زیر دستم باشند و همین هم شد. هر چیزی که خواستم به آن رسیده ام.

آدم دعوایی نبودی؟


- دعوایی نه اما کتک خورم خوب بود. هیچ وقت دعوا دوست نداشتم. اگر یکی هم می زد، چیزی نمی گفتم.

تا حالا سر ترافیک و مسائل اینطوری دعوا نکرده ای؟


- الان که خیلی سال است حتی از ماشین هم پیاده نشده ام اما چند وقت پیش یکی در خیابان میرداماد گیر داد.

الان تو طرفدار پرسپولیسی؟


- در حال حاضر باشگاهم پرسپولیس است.

پس چون پرسپولیس پیشنهاد داد قبول کردی و علاقه خاصی نبود؟


- حقیقتش از بچگی پرسپولیسی بودم، زمان مجتبی محرمی و کرمانی مقام که یقه اش را بالا می داد یاد کانتونا می افتادم.

هنوز هم فوتبال را پیگیری می کنی؟


- خیلی سال است نگاه نمی کنم. تا حالا استادیوم هم نرفته ام اما دروازه بانی را خیلی دوست دارم.

اینکه در یک بازی نمایشی بروی بازی کنی خیلی جذاب و خوب است اما بیشتر از این به نظرم نه از نظر حرفه ای برای تو مناسب است و نه برای باشگاه چیز به درد بخوری است.


- می روم تمرین کنم ببینم چطور است، حتی بعضی مواقع بعد از تمرین ما فوتبال بازی می کنیم.

آسیب نمی زند؟

- خیلی سال است داخل دروازه می ایستم. برای دروازه بانی یکی باید جسارت داشته باشی و یکی اینکه پرش ات خوب باشد. من دروازه بانی را دوست دارم اما نه اینکه بخواهم بروم حرفه ای دنبال کنم.

یعنی اگر به عقب برگردی دروازه بانی را انتخاب می کنی؟


- فکر می کنم من اصلا باید دروازه بان می شدم. دروازه بان خوبی هم می شدم. یک بار در ورزشگاه آزادی تست دروازه بانی می گرفتند، من هم رفتم اما صفش اینقدر شلوغ بود که پشیمان شدم.


کافه دوستانه ...
ما را در سایت کافه دوستانه دنبال می کنید

برچسب : احسان حدادی ,ورزشکار , پرتاب دیسک, نویسنده : matin toop بازدید : 1157 تاريخ : چهارشنبه ساعت: 18:00

خبرنامه